خدا رو چه دیدی شاید جون گرفتم
شاید دستتو زیر بارون گرفتم
تو شاید دوباره به دادم رسیدی
شاید خنده برگشت ، خدا رو چه دیدی
من اون شهر دورم که بغضش شکسته
که دلتنگی راه نفس هاشو بسته
خیابون خیابون پر از انتظارم
تو نیستی و راهی به جایی ندارم
چقدر غم شمردیم ، چقدر دل سپردیم
پریدیم و هر بار به دیوار خوردیم
خوشی دورمون زد ، بلا دورمون گشت
غمامو بغل کن ، شاید خنده برگشت
:: موضوعات مرتبط:
شعرگونه ,
,
:: برچسبها:
مهران ,
مهران مافی ,
وبلاگ شخصی مهران مافی ,
:: بازدید از این مطلب : 3
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0